بازاریابی درونگرا یک استراتژی تبلیغاتی است که از محتواهای ارزشمند و جذاب برای جلب مخاطبان استفاده میکند. این استراتژی به جذب مخاطبان، تبدیل آنها به مشتریان، و حفظ مشتریان فعلی میپردازد. از جمله اقدامات بازاریابی درونگرا وبلاگنویسی، بهینهسازی موتورهای جستجو، ایجاد محتواهای آموزشی و تبلیغات در رسانههای اجتماعی میباشد.
بازاریابی درونگرا یا همان inbound marketing نوعی تبلیغات درونی میباشد به این صورت که مشتریان شما به دنبال شما میباشند و از طریق تبلیغاتهای مختلفی که شما ارائه میدهید میتوانند شما را پیدا کنند. به عنوان مثال در تبلیغات درونگرا افراد شمارا از طریق وب سایت و یا از طریق سوشال مدیاهای مختلف پیدا میکنند و حتی تبلیغات دهان به دهان نیز نوعی تبلیغات درون گرا به حساب میآید چرا که در این نوع تبلیغات نیز افراد شما را پیدا میکنند. یکی از خوبیهای بازاریابی درونگرا این است که شما به عنوان صاحب کسب و کار هزینه ای برای تبلیغات پرداخت نمیکنید و یا هزینه تبلیغات شما بسیار کم و ناچیز است.
در تمامیاین موارد مخاطب یا مشتری شما پیش قدم برای راه ارتباطی با شما میشود. این استراتژی برای انواع کسب و کارها قابل اجرا است و به توسعه برند و افزایش فروش کمک میکند.
تاریخچه بازاریابی درونگرا خیلی قدیمینیست شاید چند دهه پیش خلق شده باشد اما در زیر خلاصه ای از تاریخچه بازاریابی درونگرا خواهیم پرداخت:
این نوع از بازاریابی در دهه 2000 به بازار معرفی شد. این ایده بر اساس ایجاد محتواهای مفهومیو ارزشمند برای مخاطبان بود. این ایده در دهه 2000 با شروع وبلاگ نویسی و وب سایتهای محتوایی مطرح شد.
در سال 2010 این موضوع از بازاریابی گسترش بیشتری یافت و کم کم وارد حوزه سئو و همچنین استفاده از شبکههای اجتماعی برای توسعه و معرفی به دیگران شکل گرفت. در این دهه شبکههای اجتماعی مانند فیس بوک، توییتر و لینکدین به عنوان مکملهای قوی برای انتشار محتوا به کار گرفته شدند.
همچنین، بهینه سازی محتوا برای موتورهای جستجو (SEO) از اهمیت بیشتری برخوردار شد.
دهه 2010 و پس از آن: افزایش نقش تکنولوژی
در ۲۰۱۰ این موضوع بسیار پیشرفت بیشتری داشت و افراد با توجه به توسعه سیستمهای مدیریت محتوا مانند وردپرس و دیگر ابزارهای مختلف توانسته اند بر این موضوع تمرکز بیشتری داشته باشند.
دهه 2020 و بعد: پیشرفت مدلهای بازاریابی مبتنی بر داده
آخرین موج پیشرفت بازاریابی درونگرا در سال ۲۰۲۰ انجام شد که افراد با تجزیه و تحلیل دادههای بازاریابی و پیش بینی رفتار مشتریان توسط الگوریتمها متمرکز شده اند.
تاریخچه بازاریابی درونگرا نشان میدهد که این استراتژی با تکیه بر محتوا، تکنولوژی، تجربه مشتری، و دادههای بازاریابی به تدریج تکامل یافته و به یکی از ابزارهای مهم در دنیای بازاریابی تبدیل شده است.
بازاریابی برونگرا (Outbound Marketing) یک استراتژی تبلیغاتی است که در آن تبلیغات و پیامهای تبلیغاتی به صورت فعال به مخاطبان ارسال میشوند. این استراتژی تبلیغاتی معمولاً به دنبال تبلیغ و ترویج محصولات و خدمات در دسترس برای مخاطبان است و ممکن است شامل تبلیغات تلویزیونی، تبلیغات رادیویی، تبلیغات پوستری، تبلیغات در ایمیل، تبلیغات تلفنی، و تبلیغات در وبسایتها باشد.
بازاریابی درونگرا و بازاریابی برونگرا دو بازاریابی متفاوت در عرصه تبلیغات و فروش هستند. هر کدام ویژگیها و مزایا خود را دارند. در ادامه به تفاوتها و ویژگیهای اصلی هر یک از این رویکردها اشاره خواهم کرد:
جلب مشتریان: بازاریابی درونگرا به هدف جلب مشتریان میپردازد. این نوع از بازاریابی بیشتر بر روی ایجاد محتواهای مفید و ارزشمند تمرکز دارد تا مخاطبان خود را جلب کند.
محتوای کیفی: در این رویکرد، تولید محتواهای مفهومیو کیفیتی بسیار مهم است. محتوا معمولاً برای مشتریان مورد نیاز و جذابیت دارد.
روابط بلندمدت: بازاریابی درونگرا تمرکز خود را برای ایجاد روابط بلندمدت با مشتریان میگذارد. این به معنای ایجاد اعتماد و وفاداری مشتریان به برند است.
اجازه دادن به مشتریان برای جستجو و تصمیمگیری: در بازاریابی درونگرا، مشتریان به خود اجازه میدهند تا اطلاعات را جستجو کنند و تصمیم گیری خود را بگیرند. این رویکرد بیشتر به رساندن اطلاعات به مشتریان اعتماد دارد.
تبلیغات فعال: در این رویکرد، تبلیغات فعال به وسیله شرکت برای جلب مشتریان مورد استفاده قرار میگیرد. مثالهایی از تبلیغات برونگرا شامل تبلیغات تلویزیونی، تبلیغات رادیویی و تبلیغات پوستری هستند.
پیامهای عمومی: در بازاریابی برونگرا، پیامهای عمومیبه تعداد زیادی از افراد ارسال میشوند و ممکن است نهایتاً تنها یک نسبت کوچکی از مخاطبان به آنها واکنش نشان دهند.
معمولاً گرانتر: تبلیغات برونگرا معمولاً هزینه بیشتری دارند و به تبلیغات متعدد در رسانههای مختلف نیاز دارند.
متمرکز بر فروش فوری: بازاریابی برونگرا معمولاً به هدف افزایش فروش در کوتاه مدت میپردازد.
با توجه به مزایا و محدودیتهای هر دو رویکرد، اکثر کسب و کارها ترکیبی از بازاریابی درونگرا و بازاریابی برونگرا را برای دستیابی به اهداف خود به کار میبرند. ترکیب معقول این دو رویکرد به میزان مناسبی میتواند به توسعه کسب و کار کمک کند.
بازاریابی اینباند (Inbound Marketing) معمولاً به چهار مرحله اصلی تقسیم میشود که به شکل "جذب" (Attract), "تبدیل کردن" (Convert), "بستن باهاشون" (Close), و "مراقبت" (Delight) شناخته میشوند. این مراحل به کسب و کارها کمک میکنند تا مخاطبان را جلب کرده، آنها را به مشتریان تبدیل کنند، فرصتهای فروش را به بهرهبرداری تبدیل کنند و در نهایت مشتریان را در طولانیمدت حفظ کنند. در ادامه به هر یک از این مراحل اصلی اشاره میکنم:
هدف: جلب توجه مخاطبان و جلب مخاطبان مشتری پتانسیل.
اقدامات: ایجاد محتواهای ارزشمند و جذاب برای مخاطبان، از جمله مقالات، وبلاگها، ویدیوها و محتواهای رسانههای اجتماعی.
استفاده از بهینهسازی موتورهای جستجو (SEO) برای افزایش دیدرسی و جلب ترافیک آنلاین.
تولید محتوایی که به مشکلات و نیازهای مخاطبان پاسخ دهد.
هدف: تبدیل مخاطبان به مخاطبان پایدارتر و مشتریان وفادار.
اقدامات: ایجاد فرصتهایی برای اجرای تبدیلی، مانند فرمهای تماس، صفحات فراهمکننده اطلاعات، و ارائه محتوای دانلودی.
استفاده از استراتژیهای ایمیل مارکتینگ برای برقراری تعامل با مخاطبان و تبدیل آنها به اعضای فعال.
هدف: تبدیل مخاطبان به مشتریان و افزایش فروش.
اقدامات: ارتقاء فرصتهای فروش، تبدیل مشتریان پتانسیل به مشتریان واقعی از طریق مکالمات تلفنی، پیامک، ایمیل و تعاملات دیگر.
ارائه پیشنهادهای تخفیف و ترغیبی به مشتریان برای انجام خرید.
هدف: حفظ مشتریان فعلی و ایجاد مشتریان با وفاداری بالا.
اقدامات: ارائه خدمات پس از فروش مثل پشتیبانی مشتری، آموزشها، بهروزرسانیها، و محتواهای ارزشمند برای مشتریان فعلی.
تشویق مشتریان به اشتراکگذاری تجربیات خود با دیگران و تبدیل آنها به "پشتیبانان مشتریان" و "منتقدان مثبت" برند.
این مراحل به ترتیب کمک میکنند تا کسب و کارها ارتباطات مثبت با مخاطبان برقرار کنند و آنها را به مشتریان پایدار تبدیل کنند. از این رو، بازاریابی اینباند به خوبی در دستیابی به اهداف بازاریابی و فروش موفقیت آمیز موثر است.
برای تمای کسب و کارها مفید است اما اگر شما یک کسب و کار تازه به دوران رسیده هستید این موضوع به شما بیشتر کمک میکند. بازاریابی درونگرا نه تنها اسم شما را در موتورهای جستجو حفظ میکند، بلکه برند شما را به یک نام بیفراموش تبدیل میکند. اگر شما در ابتدای راه هستید، با بازاریابی درونگرا آغاز کنید. به عنوان مثال، ایجاد وبلاگ و بهینهسازی محتوای خود برای جستجوی گوگل و موارد مشابه میتواند به شما بسیار کمک کند. البته درست است که بازاریابی برونگرا نیز مزایای خود را دارد. اما به هر حال، تجربه نشان داده است که بازاریابی درونگرا برای شما اقتصادیتر و مؤثرتر خواهد بود.
شخصیتی با انگیزه و انعطاف پذیر هستم که به دنبال افزایش دانش و تجربه در حوزه های مختلف می باشم. با بیش از چندین سال فعالیت در صنعت، توانسته ام مهارت های گوناگونی را به دست آورم. در حال حاضر، از تلاش برای پیدا کردن راه های جدید برای بهبود خدمات و محصولات برای مشتریان خود لذت می برم. علاقه مند به یادگیری فناوری های جدید هستم و به دنبال ایجاد راهکارهای نوآورانه و اثربخش برای رفع مشکلات هستم.
دیدگاه شما
از همین دسته بندی